قصد برخورد کلاسيک نداشتيم


 






 

زير عنوان: گفت و گو با استاندار تهران درباره ناآرامي هاي پس از انتخابات سال 1388
 

روزهاي پس از انتخابات براي استاندار تهران و رئيس شوراي تامين پايتخت خاطرات بسياري را به همراه دارد . مرتضي تمدن را بسياري از شهروندان تهراني به صفت نمايندگي مجلس مي شناسند و آنهايي که کمي از تهران دورترند ، تمدن را تنها در روز 23 خرداد ماه در صفحه رسانه ملي رويت کردند . او از نتيجه انتخابات تهران خبر مي داد و آماده مي شد تا کنترل فضاي نا آرام شهر تهران را بر عهده گيرد . گفت و گوي همشهري ماه با مرتضي تمدن با محور حوادث پس از انتخابات و کنترل شهر تهران صورت گرفته است . آنچه مي خوانيد محصول دو ساعت بحث و گفت و گو با استاندار تهران است .
تهران در سال 1388 شاهد اتفاقات بسياري بود که براي همه روشن است . اما در مورد حواشي تهران و اتفاقات اين شهر دو جريان متفاوت وجود داشت . جريان اول به روزهاي پيش از انتخابات رياست جمهوري سال 1388 مربوط مي شد . پيش از انتخابات گروه هاي سياسي و هواداران آنها به سادگي در خيابان هاي تهران تجمع مي کردند و فعاليت هايي را انجام مي دادند که هيچ کدام از سوي شما در شوراي تامين و استانداري با واکنش مواجه نشد . اين تجمع ها – مانند زنجير انساني – آرامش کامل هم داشت . ولي در روزهاي پس از انتخابات اوضاع تغيير کرد . اين بار همان افراد براي تجمع مشکل داشتند و اتفاقا گردهمايي ها نيز به آشوب کشيده مي شد. شما از منظر شوراي تامين و استاندار به عنوان مسؤول نظم استان اين ماجرا را توضيح دهيد ؟
ما در استانداري تهران چندين هدف داشتيم . هدف اول برگزاري يک انتخابات سالم و هدف بعدي پاسداري از آراي مردم بود . در مورد هر دو اين اهداف نيز به نتيجه مطلوب رسيديم . اين اصول ثابتي در راهبري انتخابات بوده است . زمينه سازي حضور پر شور مردم نيز در همين چارچوب صورت مي گيرد .
سنگين ترين حجم تبليغات و فعاليت هاي انتخاباتي مربوط به اين دوره مي شود . در هيچ کدام از انتخاب هاي قبلي مردم اين اندازه پر شور در انتخابات شرکت نکرده بودند . اما اين تنها يک روي سکه است . در روي ديگر بايد شرايط به شيوه اي مديريت شود که حضور پر هيجان مردم هرج و مرج ايجاد نکند . افراد ، گروه ها و حاميان کانديد ها در انتظار راي بودند و بنابراين با شور و شوق فعاليت هاي انتخاباتي را انجام دادند. هدف ما در مرحله اول تسهيل شرايط براي اين تبليغات و مديريت فضاي شهري به گونه اي بود که فعاليت هاي انتخاباتي منجر به برخورد ها و درگيري نشود . لذا سياست ما در اين مرحله اين بود که تنها حضوري فرهنگي و از جنس اطلاع رساني و توصيه گر به هواداران کانديداها داشته باشيم . شوراي تامين در اين مرحله آگاهي بخشي صورت مي داد و سعي مي کرد هيجانات را در مسير صحيح هدايت کنند . در اين مرحله کانديداها و هواداران آنها همکاري خوبي داشتند و ما تنها حائل ميان هواداران کانديداها بوديم .
بايد توجه داشته باشيد با آن حجم بزرگ تبليغات مشکلي هم رخ نداد . سياست ما در روزهاي پس از انتخابات هم همين بود . در استان تهران 6 هزار و 200 شعبه اخذ راي وجود داشت که بر اساس اخبار و اطلاعات در هيچ کدام از حوزه هاي اخذ راي هيچ گونه مسأله اي رخ نداد . دليل هم روشن است . ما نيروها را خوب آموزش داده بوديم و نمايندگان کانديداها نيز بر سر صندوق ها به خوبي حضور داشتند. اتفاقا بيشترين تعداد نمايندگان از سوي آقاي موسوي بر سر صندوق ها آمده بودند . اما در استان شلوغي مانند تهران انتخابات بدون هيچ حادثه اي برگزار شد و خوشبختانه اين کار سنگين بدون مشکل صورت گرفت . شمارش آراء نيز بر اساس روال قانوني و درست و با حضور نمايندگان کانديداها در مرحله ي بعدي صورت گرفت . در روزهاي پس از انتخابات هدف ما اين بود که اعتراض ها در مسير صحيح هدايت شود . برخي از کانديداها نسبت به نتيجه انتخابات اعتراض داشتند . البته يک اصل کلي مي گويد کساني که در انتخابات شکست مي خوردند به صورت طبيعي ابراز ناخرسندي مي کنند ولي اين رفتار طبيعي است اما آنچه در تهران رخ داد اصلا طبيعي نبود . گردانندگان اين اعتراضات مسير اعتراض هاي خود را به سوي نا صواب هدايت کردند و اولين بازنده اين روش هم خود آنها بودند .
گروه هايي که اعتراض داشتند تقاضا کردند که اجازه راهپيمايي داشته باشند ولي چنين اجازه اي داده نشده بود . اين خود نمي توانست شيوه اي قانوني براي بيان اعتراض باشد؟
آنها تقاضاي برگزاري راهپيمايي کردند و ما هم مجوز صادر کرديم . راهپيمايي روز 25 خرداد 88 با مجوز قانوني ما برگزار شده بود. نه تنها مجوز داده شد حتي ما کمک کرديم نظم راهپيمايي حفظ شود. ما به آنها کمک کرديم که امنيت روز 25 خرداد ماه تامين شود . يعني همزمان هم مجوز داديم و هم خدمات ارائه کرديم .
پس چرا اين روال ادامه نيافت ؟
حرف ما اين بود که بايد بر اساس قانون رفتار و عمل کنيد . به طور نمونه شوراي نگهبان قانون اساسي براي چنين مواردي چه قانوني دارد . يعني قانون گذار مي گويد اگر اعتراضي داريد به شوراي نگهبان ظرف مدت قانوني ارائه کنيد . در اين مرحله برگزاري ميتينگ خياباني شيوه درستي براي بيان اعتراض نيست . ما تنها مي گفتيم در مسير قانون عمل کنيد . نهايتا هم شوراي نگهبان و هيات منتخب به جمع بندي رسيدند که معترضين به جاي کشاندن و اعتراض به کف خيابان، بيايند و باز شماري را شروع کنند . همه ناظران آمدند و ده درصد صندوق ها شمارش شد . نتيجه را هم همه ديدند . در باز شماري 10درصد صندوق ها در تهران تنها کمتر از يک صدم درصد انحراف وجود داشت . اين نشان از برگزاري سالم انتخابات بود . در اين مرحله يک رفتار غير قانوني ديگر صورت گرفت . معترضين قول همکاري داده بودند ولي به دلايل نامشخصي که بعدها مشخص شد ، از اعزام نيروهاي خود براي بازشماري خودداري کردند . اين رفتاري غير اصولي بود ولي نتيجه باز شماري هم جالب بود . 230 راي براي آقاي موسوي زيادتر خوانده شده بود و 18 راي براي آقاي احمدي نژاد کمتر خوانده شده بود . يعني بازهم کفه ترازو به نفع آقاي موسوي سنگين شده بود . از اين مقطع عبور کرديم و آنها باز هم تمکين نکردند . در اين مرحله مشخص شد که حرف آنها اعتراض به نتيجه انتخابات نيست . اطلاعات صحيحي هم از پشت صحنه اعتراض ها داشتيم . آنها قصد داشتند فضاي کشور را متشنج کنند و نتيجه براندازي نرم را در روزهاي قبل از انتخابات پيچيده بودند . بعد از راهپيمايي به ظاهر آرام 25 خرداد هم روند کار به سمت خشونت رفت .
همين معترضين مي گويند اگر شما اجازه راهپيمايي مي داديد کار به خشونت کشيده نمي شد ؟
حرف سر اين است که در کجاي قانون انتخابات نوشته شده است در صورت اعتراض افراد ناراضي روند اعلام اعتراض خود را به شکل تظاهرات و آشوب اعلام نمايند ؟ قانون مسير اعتراض را کاملا روشن کرده است . کجاي قانون نوشته بود انتخابات را بايد برهم زد و انتخابات جديد برگزار کرد . اتفاقا اينها روند اعتراض ها را به سمت آشوب هاي خياباني کشيدند . هر کسي کمترين اطلاعي از فضاي سياسي داشته باشد مي داند اين افراد دنبال هدف ديگري بودند. با اين وجود صبر مسولان استان به قدري بالا بود که بخش زيادي از اين اقدامات ساختار شکنانه و غير قانوني را تحمل کرده اند.
بعد از انتخابات را مي گوييد ؟
بله ، قبل از انتخابات ، روشي که از سوي مسوولان صورت مي گرفت صبر بود . قبل از انتخابات هم رفتارهاي غير قانوني صورت مي گرفت ولي ما صبر مي کرديم . بعد از انتخابات هم قانون شکني هاي بسياري صورت گرفته بود . مطمئن باشيد اگر اين رفتارها مانند آتش زدن اموال عمومي و موارد اينگونه در هر کشور ديگري صورت مي گرفت ، حکومت تحمل نمي کرد و بر خورد شديدي صورت مي داد ولي ما در تهران نهايت صبر را به کار برديم . برگزاري 69 جلسه شوراي تامين صرفا براي راهبري مسالمت آميز اعتراضات و آشوب ها بود .
شما براي آغاز برخوردها دوره زماني قائل شده بوديد به طور نمونه بين 25 خرداد تا مثلا يک هفته بعد به شيوه خاصي برخورد شود و پس از آن هم به شيوه اي ديگر . چنين الگويي داشتيد ؟
خير ، حد ما قانون است . زمان رسيدگي به اعتراض ها را قانون تعيين کرده است . تقويم ما منطبق بر قانون انتخابات بود . ولي آنها به روند کاري نداشتند . آنها به جاي مذاکره و توجه به قانون به سمت رفتارهاي آشوب طلبانه رفتند . شما در تاريخ کشورهاي ديگر هم نگاه کنيد ، هيچ کجا سابقه نداشته که بازنده انتخابات فضاي کشور را هشت ماه آشفته نگاه دارد . آنها حتي يک ورق مدرک هم به هيچ محکمه اي ارائه نکردند که ثابت کنند در انتخابات تقلب صورت گرفته است .
اجازه بدهيد قدم به پيش برويم . در روز 22 خرداد ماه 88 فضا آرام بود ولي همان شب فضا متشنج شد. بازهم در روزهاي آينده همين کونه بود تا دو روز آرام بود با هم درگيري شروع مي شد . اين اتفاقات چگونه بود ؟
عرض مي کنم . شب برگزاري انتخابات هنوز برگزاري و اخذ راي از مردم تمام نشده بود که آقاي موسوي در منزلي در تهران اعلام کردند پيروز شده اند . ايشان اعلام پيروزي کردند و در همان لحظه کليد ماجرا را زدند . آقاي موسوي اين کار را براساس برنامه ريزي قبلي و با کليد زدن پروژه براندازي انجام داد . صرف نظر از آن که از نتايج آن آگاه بود يا خير ؟ او مي دانست راي نياورده است . اگر بگوييم نمي دانست بايد در ساير تحليل ها و قضاوت هاي آقاي موسوي بطور جدي شک کرد.
شما از اين جريان اطلاع داشتيد ؟
بله اطلاع داشتيم ولي توصيه ما به نمايندگان آقاي موسوي و کروبي اين بود که به آرام شدن فضا و روند برگزاري انتخابات کمک کنند . به آنها مي گفتيم کمک کنيد تا مسله سازي نشود ولي آنها سناريو را از قبل نوشته بودند و تمکين نکردند. آقاي موسوي ساعت يازده شب اعلام پيروزي کردند ولي در برخي از شعبه ها تا ساعت يک شب همچنان آراي مردم اخذ مي شد . اين همه نمونه اي از صبر مسؤولان بود . آنها بدون هيچ سند و دليلي اعلام پيروزي کردند .
روزهاي پس از انتخابات هم روال قانون شکني ادامه داشت . آنها ديگر اصلا در انتظار مجوز نبودند . فکر مي کردند يک فشار سنگين فضاي کشور را به نفعشان تغيير مي دهد و انتخابات را باطل مي کند و کليد اداره کشور را به آنها مي دهد . 85 در صد مردم با اعتقاد و باور و براي حفظ جمهوري اسلامي راي داده بودند چگونه مي توان اين راي را باطل کرد ؟ اين آقايان هيچ سندي براي تقلب ندادند و بعد گفتند که انتخابات مهندسي شده است . ما گفتيم مهندسي يعني چه ؟ آنها گفتند که شما قبل از انتخابات به مردم سهام عدالت داده ايد . اين را به عنوان مهندسي انتخابات مي دانستند .
اين کار از نظر قانوني تخلف نيست ؟
خير ؛ هر دولتي مسوليت دارد که به مردم خدمات بدهد . دولت براساس مسؤوليت هاي قانوني خود موظف است تا لحظه آخري که سکان اداره کشور را بر عهده دارد خدماتي را به مردم ارائه دهد و دولت نهم نيز اين مسؤوليت را اجرا مي کرد . از سوي ديگر همين آقايان سال ها اداره دولت را در اختيار داشتند . اينها مديريت کشور را در مقطع اصلاحات ، دوران سازندگي و دوران جنگ بر عهده داشتند . حالا سوال اين است شما چرا چنين رفتار نکرديد ؟ شما چرا سهام عدالت را اجرا نکرديد ؟ شما چرا طرح مسکن مهر را اجرا نکرديد ؟ شما چرا طرح سهميه بنزين را اجرا نکرديد ؟ شما چرا طرح تحول اقتصادي و هدفمندي يارانه ها را اجرا نکرديد ؟ چرا اين آقايان به ديدن قشرهاي محروم نرفتند ؟
به طور حتم دولت بايد به مردم رسيدگي مي کرد . هر دولتي هم بيشتر به مردم خدمت کند مردم به او راي مي دهند . اول گفتند تقلب شده است . در مرحله بعدي موضوع مهندسي انتخابات را پيش کشيدند . بازهم وقتي متوجه شدند حرف درستي نمي زنند حرکت هاي ساختار شکنانه را شروع کردند . آنها شعارهايي ساختار شکنانه مي دادند که طراحي آن کار يک شب نبود . شعارهايي که مي دادند نتيجه فکر کردن ماهها و سال هاي آنها بود . ديگر از انتخابات به عنوان يک پوشش استفاده مي کردند . حرف و شعار ما هيچ وقت قبل و بعد از انتخابات تغيير نکرد . ما مي گفتيم بر مدار قانون حرکت کنيد . در روز عاشورا و در روزهاي بعد از عاشورا اصولا اينها عده اي را که به خيابان ها مي آوردند براي اعتراض به نتيجه انتخابات نبود . آنها دنبال پروژه کشته سازي ، آشوب و نهايتا به بن بست کشيدن نظام بودند .
اجازه بدهيد يک نکته را روشن کنيم تا بحث هدفمندتر شود . آيا در تمام سال هاي بعد از انقلاب تهران اين همه حادثه داشته است ؟
خير اگر هم بوده به اين شکل نبوده است .
بنابراين اگر تجربه قبلي نبوده است شما الگوي مديريت فضا و شهر را چگونه و از کجا استخراج کرديد؟
 
ما يک اصول کلي داشتيم . اول احراز و دوري از برخورد فيزيکي با معترضين بود . اين اصل اول ما بود . دليل هم دارد . نظام ما مردمي است . نظام با مردم عجين است . براي نظام ما مردم اصل هستند . پس هدف اول توجه به اين نکته بود که برخورد فيزيکي با معترضين نداشته باشيم .
دوم توجه به اين نکته بود که به روش هاي آگاهي بخشي و اطلاع رساني و فرهنگ سازي توجه داشتيم. يعني قصد داشتيم از شيوه هاي فرهنگي استفاده کنيم مانند اين که بحث کنيم ، مناظره بگذاريم . سوم اين بود که در مهار و مواجهه با اعتراضات توجه به کانون هاي «اغتشاش» داشته باشيم . ما با آن جواناني که از سر احساسات و بر اساس اطلاعات غلطي که به آنها داده بودند و وارد اين مجادلات شده بود کاري نداشتيم . ما به كانون هاي ايجاد آشوب توجه داشتيم. شما مي ديديد که پليس در اين مرحله سنگ مي خورد و دشنام مي شنيد ولي واکنشي نشان نمي داد. چهارم اين که در امر مسائل و اغتشاشات به اين نکته توجه داشتيم که حتي در مرحله برخورد با حداکثر احتياط و بر اساس اصل جداسازي اقدام شود .
احتياط در چه حوزه اي ؟
احتياط با همين اغتشاشات غير قانوني که اينها در کف خيابان صورت مي دادند . اينها طي هشت ماه هر بار به يک بهانه به خيابان مي آمدند و درگيري ايجاد مي کردند . حتي خودشان به دست خودشان کشته برروي دست مردم گذاشتند. سوال اين است اينها چگونه به خود اجازه مي دادند به يک پايگاه بسيج که هيچ نقشي در مسائل نداشت ، حمله کنند و قصد اشغال آن را داشته باشند . قطعا بدانيد اينها قصد داشتند ، سلاح به دست آورند . آنها مي خواستند سقوط پايگاه بسيج را به عنوان نماد سقوط نظام مطرح کنند و به رخ اربابانشان بکشند . اين حق مردم و حافظان امنيت نبود که از خود دفاع کنند؟
اين مورد که مي گوييد مربوط به پايگاه مقداد است ؟
بله . هنوز پرونده قتل هاي مشکوک براي ما باز است . افرادي که جان خود را از دست دادند با سلاح سازماني يا سلاح پليس کشته نشده اند . ما در مواردي اطمينان داريم که اتاق فرمان جريان فتنه نقشه اين قتلها را کشيده بودند .
مثل خواهر زاده آقاي موسوي ؟
بله . اين مورد است . موارد ديگري هم داريم که پرونده آنها مفتوح است ، البته ما از اين جريان کوتاه نمي آييم . پرونده کشه شده هاي مشکوک باز است و اين آقايان در جريان فتنه بايد جواب بدهند. خوشبختانه يک فعاليت سنگين اطلاعاتي در اين مورد صورت گرفته است و همه شواهد مشخص شده است و کساني که منشاء اين رفتارها بوده اند بايد پاسخگو باشند . اينها بايد جواب بدهند و محاکمه شوند . تعداد زيادي از بچه هاي بسيجي به شهادت رسيدند . آنها بايد در مورد کشته شدن نيروهاي منتسب به خودشان و همچنين برخي مردم بيگناه جواب بدهند . مردم در 9 دي و 22 بهمن 88 اعلام کردند بي صبرانه منتظر محاکمه سران فتنه و خاطيان هستند و اميدواريم بر اساس عدالت و قانون اين خواسته بحق مردم تحقق يابد .
شوراي تامين مسؤوليت دارد تا اگر نياز بود از نيروهاي انتظامي استفاده کند . در همين اتفاقات اخير تا يک مرحله اداره امور در اختيار نيروي انتظامي بود ولي از يک مرحله ديگر بسيج ادارات و سپاه پاسداران هم وارد شدند . شما توضيح بفرماييد که اداره اينها چگونه صورت مي گرفت ؟ حالا در همين مرحله يک نکته هم وجود دارد . فرمانده يک ميدان عملياتي به طور مثال نيروي انتظامي بود اما آيا او اجازه داشت به عنوان مجري نظم به نيروهاي بسيج هم مسؤوليت هاي آنها را يادآوري کند . اساسا بفرماييد هماهنگي ميان اينها چگونه صورت مي گرفت ؟
حضور نيروهاي مقاومت بسيج دو وجه داشت . جمهوري اسلامي از جنس مردم است . بنايراين حفظ نظام هم از سوي همين مردم صورت مي گيرد . از بعد از انقلاب تاکنون اينگونه بوده است . مردم به صورت خود جوش براي حفظ نظم اعلام آمادگي مي کردند . شما مي بينيد به طور مثال بچه هاي يک محله جمع مي شدند و از طريق پايگاه هاي بسيج براي اداره نظم اعلام آمادگي مي کردند . اين رفتار علاقه آنها به نظام و کشور را مي رساند که البته براساس ضابطه و قانون ساماندهي مي شد .
اين شيوه کار شما را دشوار نمي کند ؟
آنها مواظب بودند تا از حضورشان سوء استفاده نشود . هيچ اتفاق بدي هم صورت نگرفت مگر در مواردي که اغتشاش گران وارد شدند تا نظم را بر هم بزنند . نکته ديگري هم وجود دارد . بر اساس قانون اگر در جايي لازم باشد که از نيروهاي مقاومت بسيج براي حفظ نظم استفاده شود اين اقدام تحت مديريت کسي که عهده دار نظم است ، صورت مي گيرد . به طور مثال اگر مسؤول نظم پليس است ، نيروي مقاومت بسيج در کنار پليس قرار مي گيرد . چون اغتشاش گران هدف براندازي داشتند به همين اندازه ميزان حساسيت مردم بالا رفته بود . ما متناسب با اين که آنها چگونه قصد دارند فضاي جامعه را به سمت آشوب ببرند ، خود را تنظيم مي کرديم . اين هم نشانه حداکثري بودن صبر حافظان نظم بود . آنها وقتي نظام را مورد هجمه قرار دادند ، اينجا ديگر مردم در 9 دي مواضع خود را براي جريان فتنه روشن کردند . مردم طومار جريان فتنه را که اتاق فرمانش در خارج از کشور بود ، در هم پيچيدند . کشورهاي غربي و سرويس هاي جاسوسي غربي ، حامي اينها بودند . جريان براندازي که به خارج از کشور فرار کرده بودند نيز خود را در اين مرحله نشان دادند . پيام مردم به مسوولان در 9 دي و 22 بهمن اين بود که مماشات کافي است و متوليان فتنه بايد محاکمه شوند .
البته شما بدانيد حتي اقليت مخالف در کشور هم حقي دارد . اينها مي توانند روزنامه داشته باشند ، حزب داشته باشند ، گردهمايي داشته باشند که در اين هيچ خدشه اي وارد نشده است . آنها از جريان علاقه مند به نظام امکانات رسانه اي و اطلاع رساني بيشتري در اختيار دارند . نظام تحمل بسيار بالايي دارد و هيچگاه آنها را تا وقتي براي قانون عمل کرده اند، محدود نکرده است .
البته فضا بعد از انتخابات تغيير کرد . درست است ؟
اين که آنها جريان را به شيوه اي پيش مي برند که فضا براي خودشان تنگ شود ديگر به ما مربوط نيست . آقايان فضا را خودشان بستند . اگر سايت هاي آنها در خدمت فراخوان آشوب قرار مي گيرد به ما ربطي ندارد اين خود خواسته بوده است ، آنها شبکه اطلاع رساني خود را مسوول توهين به مردم ، ساختار شکني و حرکت عليه منافع ملي قرار داده اند .
اجازه بدهيد نکته ديگري را نيز روشن کنيم . براي اداره شهر در روزهاي بحراني چند ارگان درگير بودند و شما به عنوان استاندار اطلاعات از فضاي شهر و آشوب ها را چگونه کسب مي کرديد ؟ اساسا يک روز سخت استانداري را تشريح کنيد .
فعاليت در شوراي تامين استان چارچوب خاصي دارد که تنها مربوط به زمان انتخابات هم نيست . اين چارچوب کاملا روشن و مشخص است و تنها ماموريت ها تغيير مي کند . به طور مثال زماني شوراي تامين براي مواجه با پديده اعتياد به عنوان مساله اي اجتماعي خود را آماده مي کند . اين يک ماموريت خاص است . درمورد ديگر شوراي تامين بايد خود را براي اداره شرايطي آماده کند که جمعي قصد بر هم زدن نظم جامعه را دارند . اين هم نوع ديگري از ماموريت است . در اين روزهايي که شما مثال زديد ما متناسب با صحنه و شرايط اوضاع را مديريت کرديم . خوشبختانه در اين دوره هم با نهايت صبر و احتياط وارد صحنه شديم . شما مطمئن باشيد اگر در هر کجاي دنيا هشت ماه کشور را اينگونه مي کردند ، برخورد به شيوه اي ديگر بود ولي مسوولان و مردم در ايران صبر کردند و صبوري به خرج دادند . مسوولان و اعضاي شوراي تامين استان ، در طول اغتشاشات حتي با لباس مبدل تا پاسي از شب و بعضا تا صبح در سطح شهر و خيابانها حضور پيدا مي کردند تا مبادا بناحق و خارج از قانون اقدامي صورت گيرد يا خداي ناکرده به مردم آسيبي وارد شود . تدابير شوراي عالي امنيت ملي ، شوراي امنيت کشور و مصوبات شوراي تامين استان ، همگي مبتني بر اصل بازدارندگي و حداکثر احتياط و نرمش و البته برخورد جدي با عاملان اصلي و اغتشاشات استوار بود.
يک نکته ديگر هم وجود داشت . شما محاسبه کرده بوديد واکنش مردم به نيروهاي امنيتي چگونه است . به طور مثال اگر نيروي انتظامي و يگان ويژه کنار برود و ديگر نيروها جاي آن را بگيرد واکنش معترضان را چگونه پيش بيني کرده بوديد ؟
خوشبختانه پليس وجه مردمي دارد . مردم پليس را در کنار خود مي ديدند . بچه هاي پليس و بسيج وقتي وارد صحنه مي شدند ، کمال صبر را به خرج مي دادند . آنها سعي داشتند تا معترضان را پراکنده کنند و درگير نشوند . اين خاصيت مردمي بودن پليس و بسيج است . همين رفتار شرايطي را ايجاد مي کرد که مردم اين دو گروه را از جنس خود بدانند .
اين رفتار باعث عصبانيت اغتشاشگران شده بود . آنها پليس و بسيج خشن مي خواستند ولي پليس و بسيج ما کتک مي خورد ولي برخورد خشن نمي کرد . البته تا جايي که امنيت مردم در خطر قرار نمي گرفت . نيروهاي پليس و بسيج ما تواضع و فروتني نشان مي دادند . آنها سعي مي کردند غائله را با صبر جمع کنند . يک نکته را بايد عرض کنم . در روزهاي آخر فتنه هنگامي که آشوب گران وارد صحنه مي شدند اساسا براي برخورد بود . آنها با خود سلاح گرم و سرد مي آوردند . اين يعني چه ؟ اينها در روزهاي آخر به دنبال مطالبه حقوق و آزادي نمي آمدند آنها براي جنگ با مردم مي آمدند . در اين شرايط مردم به گردن ما اين حق را دارند که بايد نظم را برقرار کنيم . در روز عاشورا همه ديدند که اتحاد نيروهاي برانداز چه کرد ؟ آيا آنها براي آزادي آمده بودند ؟ حتي آنها مي خواستند فتنه را به شهرستان ها بکشانند ولي موفق نشدند .
شما براي اداره تهران از نيورهاي خارج از تهران يعني شهرستان ها نيز کمک گرفتيد ؟
به هيچ عنوان . به هيچ عنوان در هيچ مقطعي نيازي به کمک گيري از استان هاي همجوار براي اداره تهران نبود . به شکر خدا توان پليس و بسيج به گونه اي بود که توان اداره شهر را داشت .
نيروهاي انتظامي و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ساختار نظامي دارند و متناسب با آن آموزش ديده اند. به طور مثال پليس مي تواند رفتارهاي خود را مديريت کند . شما براي بسيج هم آموزش گذاشته بوديد؟
دو نکته وجود دارد . زماني قصد داريد برخورد کلاسيک صورت دهيد و زماني خود مردم قصد دارند نظم را حفظ کنند . عموما رفتار به اينگونه است که نظم از سوي مردم و از جنس مردم برقرار شود . بسيج هيچ زمان رفتار پليسي ندارد چرا که بسيج نهادي فرهنگي و مردمي است . لذا نوع برقراري امنيت از روش برقراري امنيت مردمي بود. اين نوع برقرار امنيت نيازمند اين شيوه ها نبود. گرچه هر بسيجي نياز مي داند که همه آموزش ها را ببيند و پليس و بسيج اين آموزش ها را فرا مي گيرد . اما در روزهاي پس از انتخابات پليس و بسيج به عنوان نهادي مردمي رفتار و با کمک مردم امور را راهبري کردند .
منبع: نشريه همشهري ماه شماره 43.